به گزارش «تابناک»؛ ابو دردا روایت میکند: شبی امیرالمؤمنین علیه السّلام را دیدم که از مردمان کناره گرفته و در مکان خلوتی مشغول مناجات با پروردگار است و میفرمود: بار الها! چه بسیار گناهانی که با بردباری از عقوبتش درگذشتی و چه بسیار جرایمی که به کرم و بزرگواریت آن را آشکار نساختی، بار الها! گر چه عمرم در نافرمانی تو طی شد و گناهانم بسیار گشت، آرزویم تنها غفران و آمرزش توست، و آه اگر در نامه عملم... ناگاه دیدم صدا خاموش شد.
گفتم، حتماً حضرت را خواب برده، رفتم تا آن حضرت را بیدار کنم، چون ایشان را حرکت دادم دیدم همچون چوب خشک شدهای است. گفتم: اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُون امیرالمؤمنین از دنیا رفت. به خانه آن حضرت رفتم، و فاطمه علیها السّلام را از این امر آگاه ساختم.
فرمود: این حالتی است که از ترس خدا هر شب بر او عارض میشود. پس اندکی آب به چهره اش پاشیدم، بهوش آمد به من نگریست، در حالی که من میگریستم، فرمود: چه چیز باعث گریه تو شد، ای ابو درداء؟!
گفتم: آنچه میبینم شما به خود روا میداری، فرمود: ای ابو درداء! پس حالت چگونه خواهد بود اگر مرا ببینی در حالی که به حساب فرا خوانده شده ام. ابو درداء میگوید: بخدا سوگند که من چنین حالتی را از احدی از اصحاب رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ندیدم.
فتوّت و جوانمردی در سیره و کلام حضرت علی (ع)
حضرت در سیر زندگی خویش در تمامی میادین علمی و عملی با شجاعت و سلحشوری تام و دور از آلودگی های دنیوی و در کسوت مردانگی درس پهلوانی و جوانمردی و اخلاق و شجاعت توأم با عرفان ناب قرآنی را به آزادگان جهان دادند. همچنین فتیان و جوانمردان در تأثیر از اندیشه های شیعی، ادبیات و فرهنگ باستانی خود را با ادبیات، فرهنگ و سنن قرآنی و شیعی آمیخته کردند.
حضرت علی (ع) خود ابتدا عامل بود و سپس به مردم توصیه به عمل میکرد. او همچنین از زشتیها پرهیز میکرد و آنگاه مردم را از آن بر حذر میداشت. ایشان فرموده اند: «أَیها الناسُ، إِنی، وَاللهِ، مَا أَحُثُّکمْ عَلَی طَاعَةٍ إِلاَّ وَأَسْبِقُکمْ إِلَیهَا، وَلاَ أَنْهَا کمْ عَنْ معْصِیةٍ إِلاَّ وَأَتنَاهَی قَبْلَکمْ عَنْهَا» «ای مردم سوگند به خدا من شما را به هیچ طاعتی وادار نمیکنم مگر آن که پیش از آن خود عمل کرده ام و از معصیتی شما را بازنمی دارم جز آن که پیش از آن ترک گفته ام». (نهج البلاغه: خطبه ۱۷۵)
نام علی (ع) به سبب دو خصیصه او مورد نظر فتوّت نامهها قرار گرفته است: اول به سبب این که او واقعاً واجد ملکه فتوّت بود و در طول حیات مبارکش انحرافی از او ظاهر نشد. دوم این که سخنان حکمت آمیزش بنیانی بود برای فتوّت نامه ها. (ولایتی و همکاران، ۱۳۹۳: ۹۱)
حضرت علی (ع) به جهت شجاعت و صلابت در میادین جنگ و همچنین احاطه در علوم و فنون و سیر و سلوک واقعی به سرور فتیان عالم ملقب گردیدند. در قرآن کریم به ایثار حضرت علی (ع) و فاطمه (س) اشاراتی رفته است، (البقره: ۲۰۷، الحشر: ۹، الدهر: ۸ و ۹).
در فتوّت نامهها و کتابهای صوفیه از حضرت علی (ع) با عناوین و القاب مختلفی مانند: علی المرتضی، ولی الله، حیدر کرار، شاه مردان، شیرحق، ساقی کوثر، شیر خدا، شاه نجف: صفدر، مولا، شاه اولیا، شاه دین، شاه ولایت و... یاد شده است. (میر عابدینی و افشاری، ۱۳۷۴: ۴۸۳)
براساس روایات همه جوانمردان در طول تاریخ و همه پیروان آئین فتوّت چه اهل دین بوده اند و چه بد اخلاق و فتنه انگیز (فتیان، عیاران، شاطران، اخیها و به خصوص علویان، بکتاشیآن که درواقع مذهب جعفری را پذیرفته اند) به علی (ع) احترام بسیار میگذاشته اند. فتیان علی را «فتی المطلق، (شاه مردان)» میخوانند.
حضرت علی (ع) را مرجع و مآل سلسلههای تصوّف و فتوّت دانسته اند، و شاعران نیز به نوبه خود در وصف فضائل اخلاقی و جوانمردی آن حضرت اشعاری را سروده اند. مولانا جلال الدین در دفتر اول مثنوی در داستان: (گفتن پیغمبر به گوش رکابدار امیرالمؤمنین علی علیه السلام که هرآینه کشتن علی به دست تو خواهد بود) - از قول حضرت امیر او را (فتی بن الفتی) خوانده است: (مثنوی، دفتر اول: ۱۷۰-۱۷۶) و استاد سخن سعدی شیرازی در ابیاتی شیوا خصائل آن حضرت را بدینگونه به تصویر میکشد:
جوانمرد اگر راست خواهی، ولی است
کرم پیشۀ شاه مردان علی است
(بوستان سعدی، ص ۸۳)
کس را چه زور و زهره که وصف علی کند
جبّار در مناقب او گفته هل اتی
زورآزمای قلعه خیبر که بند او
در یکدگر شکست به بازوی لافتی
مردی که در مصاف زره پیش بسته بود
تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا
شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود
جانبخش در نماز و جهانسوز در وَغا
دیباچة مروّت و سلطان معرفت
لشکر کش فتوّت و سردار اتقیا
(سعدی، قصاید، ۱۳۷۲: ۸۴)
اصول و مبانی فتوّت
هر تفکر و منشی، بنیاد و اصلی دارد. قطب این طریقت و مدار این فضیلت، امیر المومنین علی (ع)، اصول و مبانی فتوّت را حداقل در هشت خصلت میداند و فرموده اند: «أصلُ الفُتُوَّهِ الوَفاءُ و الصِدقُ وَ الامنُ و السَّخاءُ و التواضعُ و النَّصیحهُ و هدایهُ و توبهُ و لایستَأهِلُ الفتوَّه إلا مَن یستَعمِلُ هذهِ الخِصال» «اصل فتوّت، وفا و صدق و امن و سخا و تواضع و نصیحت و هدایت و توبه است و هرکه مستعمل این خصال نباشد مستحق اسم فتوّت نبود.» (کاشانی، ۱۳۶۹: ۲۳۴)
نشانه های فتوّت
حضرت علی (ع) سه چیز را از نشانههای فتوّت و مردانگی میدانند: «یُسْتَدَلُّ عَلی مُرُوَّةِ الرَّجلِ ببَثِّ الْمَعْرُوفِ وَ بَذْلِ الإحْسانِ وَ تَرْک الامْتِنانِ» چند چیز بر مروّت آدمی دلالت میکند: تلاش در رواج کارهای خوب، نیکوکاری، منّت ننهادن. «میزان الحکمه، ج ۲: ۱۱۴»
عفت و پاکدامنی
علاوه بر اصول و مبانی فوق در جایهای دیگر پاکدامنی را اساس و نیز ثمره جوانمردی میداند: «الْعِفَّةُ أصْلُ الْفُتُوَّةِ» «پاکدامنی اساس جوانمردی است». (میزان الحکمه، ج ۶: ۳۵۹) «أَصْلُ الْمُرُوءَهِ الْحَیَاءُ وَ ثَمَرَتُهَا الْعِفَّه» «اساس جوانمردی حیا و ثمره آن پاکدامنی است». (همان، ج ۹: ۱۱۵)؛ همچنین در نهج البلاغه درباره ارزش و پاداش پاکدامنی، عفیف و پاکدامن را هم پایة مجاهد شهید و همشأن فرشتهها میداند و میفرماید: «پاداش مجاهد شهید در راه خدا بزرگتر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمیگردد. همانا عفیف پاکدامن، فرشتهای از فرشته هاست». (نهج البلاغه: حکمت ۴۷۴) و نیز از کلام آن حضرت است که: «یسْتَدَلُّ عَلَی الْمُرُوَّةِ بِکَثْرَةِ الْحَیاءِ وَ بَذْلِ النَّدَی وَ کَفِّ الْأَذَی» «برای مروّت و آدمیت به بسیاری شرم و حیا و بذل احسان و عطا و بازداشتن آزار و ایذاء استدلال شده است.» (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۴) چنانکه از روایت استفاده میشود آزار دادن دیگران، به دور از جوانمردی و انسانیت میباشد.
بخشیدن به نیازمندان
اطعام یتیمان و عطا به نیازمندان از صفات معروف حضرت علی (ع) است که خود در این باره میفرماید: «ثَلاثٌ هُنَّ أَلْمُرُؤَةُ: جُودٌ مَعَ قلٍّةٍ وَ احتِمالٌ مِنْ غیْرِ مَذَلَّةٍ وَ تَعَفّفُ عَنِ الْمَسْأَلَةِ» «سه چیز است که عین مروّت است: بخشش در حال تنگدستی، تحمل و صبوری بدون آن که انسان زیر بار ذلت برود و خودداری از خواهش و درخواست». (غررالحکم، ج ۳: ۳۳۹) و نیز در باره مسئولیت توانگران در برابر نیازمندان و اینکه نباید ثروت را فقط از آن خود و فقر را از آن دیگران بدانند، یکی از شرایط تداوم نعمت و ثروت را بخشیدن به نیازمندان میداند و میفرماید: «مَعَ الثّروَةِ تَظْهَرُ أَلْمُرُوَّةُ» «جوانمردی، هنگام دارایی آشکار میشود». «غررالحکم، ج ۶: ۱۲۰»
و بار دیگر در نهج البلاغه از آن بزرگوار نقل شده است که: «خدا را بندگانی است که برای سود رساندن به دیگران، نعمتهای خاصی به آنان بخشیده تا آنگاه که دست بخشنده دارند نعمتها را در دستشان باقی میگذارد، هرگاه از بخشش دریغ کنند، نعمتها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد.» (نهج البلاغه، حکمت ۴۲۵)؛ همچنین آن حضرت در نامهای به فرزندش امام حسن (ع) بخشیدن به نیازمندان را توشهای برای آخرت میداند: «.. بدان! راهی بس طولانی و پرمشقت در پیش داری و نیز بدان در این راه از کوشش صحیح، تلاش فراوان، و اندازه گیری توشه و راحله به مقدار کافی بی نیاز نخواهی بود، و با توجه به اینکه باید در این راه سبکبار باشی، بیش از تاب و تحمل خود بار بر دوش مگیر! که سنگینی آن برای تو وبال خواهد بود و هرگاه نیازمندی را یافتی که میتواند زاد و توشه تو را تا رستاخیز بر دوش گیرد و فردا که به آن نیازمند شوی به تو پس دهد آن را غنیمت بشمار و این زاد را بر دوش او بگذار؛ و اگر قدرت بر جمع آوری چنین زاد و توشهای را داری هر چه بیشتر فراهم ساز و همراه او بفرست، چرا که ممکن است روزی در جستجوی چنین شخصی برآئی، ولی پیدایش نکنی. هنگامی که بی نیاز هستی اگر کسی قرض بخواهد غنیمت بشمار، تا در روز سختی و تنگدستی ات ادا نماید؛ بدان که پیش روی تو گردنه هائی صعب العبور وجود دارد (که برای عبوراز آنها) سبکباران حالشان به مراتب بهتر از سنگین باران است؛ و کندروان حالشان بسیار بدتر از سرعت کنندگان؛ بدان که نزول تو سرانجام یا در بهشت است یا در دوزخ بنابراین برای خویش پیش از رسیدنت به آن جهان وسائلی مهیا ساز و منزل را پیش از آمدنت آماده نما؛ زیرا پس از مرگ عذر پذیرفته نمیشود و راه بازگشتی بدنیا وجود ندارد». (نهج البلاغه، نامه ۳۱)
سیرت و طریقت جوانمردان آن است که مصطفی (ص) به علی (ع) گفت: یا علی! جوانمرد راستگو بود و وفادار و امانت گزار و رحیم دل، درویش وار و پرعطا و مهمان نواز و نیکوکار و شرمگین.... .
راستگویی و نیکوکاری
هر اندازه که مروّت انسانها زیادتر باشد صداقت و پاکی و نیکوکاری او نیز بیشتر است. راستگویی یکی از مهمترین اصول جوانمردی در این طریقت است به طوری که حضرت علی (ع) دروغگویی را به شدت نکوهش مینمایند و راستگویی و صداقت را ملاک، اساس و مایه مردی و زینت انسان میداند و میفرمایند: «لامُرُوَّةَ لِکذوب» «دروغ زن را مردی محال است.» (کاشانی، ۱۳۹۶: ۲۵۱)، «مِلاکُ أَلْمُرُوَّةِ صِدْقُ اللِّسانِ وَ بَذْلُ الأِحسانِ» «ملاک مروّت، راستگویی و نیکوکاری است». (غررالحکم، ج ۶: ۱۴۸) «المروهُ الرجلُ صدقُ لِسانِه» «مروّت مرد در راستگویی اوست». (همان، ج ۶: ۱۳۵) «ألصِّدقُ رأسُ الایمانِ و زَین الانسان» «صداقت و راستگویی، ریشه و اساس ایمان و زینت برای انسان میباشد». (همان: ج۲: ۱۰۷) «بالصّدقِ و الوفاءِ تکمُلُ المُروَّةُ لأهلِها» «با راستی و وفاء به عهد، مروّت و جوانمردی انسان کامل میگردد». (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۶)
حفظ دوستی و جوانمردی
آن حضرت با ارزشترین ادب را حفظ جوانمردی میداند و حفظ و تداوم دوستی را بهترین نوع جوانمردی برمی شمارند و بر آن بسیار تأکید دارند. «أفْضَلُ الْأدَبِ حِفْظُ الْمُرُوَّهِ» «باارزشترین ادب حفظ جوانمردی است». (غررالحکم، ج ۲: ۳۹۶) «عاجزترین مردم کسی است که از انتخاب دوست و یافتن برادر ناتوان باشد، و ناتوانتر از او کسی است که دوستان خود را نتواند نگه دارد.» (نهج البلاغه: حکمت ۱۱).
همچنین در جایگاهی دیگر حفظ و تدام دوستی را در مبحث فتوّت بدینگونه بیان فرموده اند: «احسن المروه حفظ الودّ» بهترین جوانمردی حفظ و تداوم دوستی است.» (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۶) «.. وَعَلَیکمْ بِالتَّوَاصُلِ وَالتَّبَاذُلِ وَإِیاکمْ وَالتَّدَابُرَ وَالتقَاطُعَ» «و بر شما لازم است پیوندهای دوستی و محبت را محکم دارید و بذل و بخشش را فراموش نکنید، و از پشت کردن به هم و قطع رابطه برحذر باشید.» (نهج البلاغه: نامه ۴۷) «لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدِیقِک صَدِیقاً فَتُعَادِی صَدِیقَک، ... وَإِنْ أَرَدْتَ قطِیعَةَ أَخیک فاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِک بَقِیةً یرْجِعُ إِلَیهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذلِک یوْماً مَا، وَمنْ ظنَّ بِک خَیراً فَصَدِّقْ ظَّنهُ، وَلاَ تُضِیعَنَّ حَقَّ أَخِیک اتِّکالاً عَلَی مَا بَینَک وَبَینَهُ، فَإِنَّهُ لَیسَ لَک بِأَخٍ منْ أَضعْتَ حَقَّه...»
«هرگزدشمن دوست خود را به دوستی مگیر، که با اینکار با دوستت به دشمنی برخاسته ای. اگر خواستی پیوند برادری و رفاقت را ببُری جای دستی برایش باقی بگذار که اگر روزی خواست بازگردد و بار دیگر با تو دوست شود، بتواند. کسی که به تو گمان نیکی برد با (عملت) گمانش را تصدیق کن. هیچگاه به اعتماد رفاقت و یگانگی که بین تو و برادرت هست حق او را ضایع مکن. زیرا آنکه حقش را ضایع میکنی با تو برادر نخواهد بود.» (همان: نامه ۳۱) در بسیاری از روایات دوستی با چندین شخص از جمله: فاسق، بخیل، کذاب، احمق و قاطع رحم توصیه نشده و پرهیز از آنها سفارش شده است، بنابراین دوستی و تداوم آن در مسلک فتیان شامل افراد فوق نمیشود.
مروّت جامع همه فضیلت ها
پیشوای شیعیان و قطب جوانمردان، فتوّت و جوانمردی را دربرگیرنده همه خصلتهای خوب انسانی و دینی میداند و میفرماید: «أَلْمرُوَّةُ اِسْمٌ جامِعٌ لِسائِرِ الْفضائِلِ وَ الْمحاسِنِ» «مروّت، نامی است جامع همه فضیلتها و خوبی ها» «غررالحکم، ج ۲: ۱۵۸» امام علی (ع) رزم آوری شجاع و بی باک بود، هماورد جویی او در میدانهای نبرد و فرازمندی او در نبردها شهره تاریخ است.
این که حکومت امام علی (ع) با وجود کوتاهی، یکسر به جنگ و نبرد داخلی با توطئه گران گذشت بسی تأسف آور است؛ اما سیره او در این نبردها سرشار از آموزندههای نظامی و نگرشهای انسانی است. در فرهنگ علوی جنگ، برای دفاع از کیان مکتب و در جهت دفع ظلم و رفع ستم است. او که شمشیر از پی حق میزد نمیتوانست در دشوارترین لحظات نبرد و در سختترین لحظات جنگ، از اصول اخلاقی و بنیادهای انسانی غافل بماند.
جهاد و نبردش نیز مقدمه حب الهی و زمینه نزدیک شدن به خدا و گامی در جهت تحقق آرمانهای الهی وارزشهای انسانی بود. (محمدی ری شهری، ۱۳۷۹: ۷۷ – ۸۶) همچنین از امام شیعیان نقل شده که جوانمردی انسانها را به سوی صفات والا سوق میدهد: «أَلْمرُوَّةُ تَحُثُّ عَلَی الْمَکارِمِ» «مروّت، آدمی را به صفات عالی بر میانگیزاند». «غررالحکم، ج ۱: ۳۴۲»
مروّت بهترین جلوه دین
از سخنان پیشوای فتیان است که: «مِنْ أَفْضَلِ الدّینِ أَلْمُرُوَّةُ وَ لاخَیْرَ فی دینٍ لَیْسَ لَهُ مرُوَّةٌ» «مروّت، از فضیلتهای هر آیینی است و هر آیینی که مروّت ندارد، خیری در آن نیست». (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۷ و نیز غررالحکم، ج ۶: ۳۲) اینکه ایشان در اینجا لازمه خیر در دین را جوانمردی میداند، نشان از دانش خدادادی و علم والای آن حضرت است و گفته هایش چراغ هدایت ما انسانهاست، چنانکه میفرمایند: «به خدا سوگند، تبلیغ رسالت ها، وفای به پیمان ها، و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده است. درهای دانش و روشنایی امور انسانها نزد ما اهل بیت پیامبر (ص) است. آگاه باشید که قوانین دین یکی و راههای آن آسان و راست است». (نهج البلاغه: خطبه ۱۲۰)
خوشرویی و حُسن اخلاق
حُسن خُلق و گشاده رویی یکی دیگر از مهمترین ارکان فتوّت است که امیرالمؤمنین (ع) در بحث حسن خُلق و خوشرویی میفرمایند: «أَوَّلُ الْفُتُوَّهِ الْبُشْرُ وَ آخِرُهَا اسْتدامَهُ الْبِرِّ» «ابتدای جوانمردی خوشرویی و پایان آن ادامة نیکی است». (غررالحکم، ج ۲: ۴۶۰) همچنین در جایی دیگر از ایشان نقل شده است: «أوَّلُ المُروةِ طَلاقَةُ الوَجهِ، و آخِرُها التَّوَدُّدُ إلَی النّاسِ» «آغاز مردانگی، گشاده رویی است و انجام آن، دوستی نمودن با مردم». (همان، ج ۲: ۴۵۹) بنابراین خوشرویی را موجب دوستی او با مردم و بالعکس میداند.
احمد افلاکی در مناقب العارفین دربارة حسن اخلاق و فتوّت حضرت علی (ع) از زبان مولانا جلال الدین بلخی واقعة ذیل را نقل کرده است: مولانا وقتی که جوان نامؤدبی را در جایی بلندتر از پیران نشسته دید، به بیان این روایت پرداخت که: «روزی اسدالله الغالب علی بن ابی طالب کرم الله وجهه به نماز صبح به مسجد رسول میرفت. در میانة راه دید که پیرمردی یهودی پیش میرود. امیرالمؤمنین از آنجا که فتوّت و مروّت و حسن اخلاق او بود، محافظت ادب پیر کرده، پیش نگذشت و آهسته آهسته در پی او میرفت. چون به مسجد رسول رسید، حضرت مصطفی علیه السلام به رکوع رکعت اول خمیده بود. در حال به امر جلیل، جبریل در رسیده دست بر پشت مبارک رسول نهاد تا ساعتی توقف کند که علی مرتضی از ثواب رکعت اول نماز صبح محروم نشود». (مناقب العارفین، ج ۱: ۱۱۲-۱۱۳)
فرمانبرداری خداوند و تقوا
حضرت علی (ع) تقوا و پرهیزگاری را در رأس همه ارزشهای اخلاقی معرفی مینماید (نهج البلاغه: حکمت ۴۱۰) و نیز در باب اطاعت از خدا و تقوا میفرمایند: «از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید، زیرا شما در پیشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا و شهرها و خانهها و حیوانات هستید. خدا را اطاعت کنید و از فرمان خدا سرباز نزنید، اگر خیری دیدید برگزینید و اگر شرّ و بدی دیدید از آن دوری کنید. (نهج البلاغه: خطبه ۱۶۹) ایشان همچنین در مبحث فتوّت، پرهیزگاری و دوری از زشتیها را نتیجه و نهایت فتوّت میدانند: «أَوَّلُ الْمُرُوَّةِ طاعَةُ اللهِ وَ آخِرُهَا التَّنَزُّهُ عَنِ الدَّنایا»: ابتدای مروّت طاعت خداوند و نهایت آن دوری از زشتیهاست. (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۵)
صله رحم
صله رحم یکی از صفات و اخلاق خاص مسلمانان است که همواره مورد توجه دین مبین اسلام و ائمه (ع) قرار گرفته است، به طوری که در قرآن کریم سوره البقره آیه ۲۷، رعد آیه ۲۵، و سوره محمد آیه ۲۳ و ۲۴ بر قاطع رحم لعنت فرستاده شده است؛ بنابراین در مسلک پیشوای جوانمردان نیز بسیار اهمیت دارد و در منابع گوناگون روایات و احادیث فراوان در این مورد از آن حضرت نقل شده است: «مِنْ اَفْضَلِ الْمُرُوَّةِ صِلَةُ الرَّحِمِ» «از برترین جوانمردیها صله رحم است». (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۶)) «.. وَعَلَیکمْ بِالتَّوَاصُلِ وَالتَّبَاذُلِ وَإِیاکمْ وَالتَّدَابُرَ وَالتَّقَاطُعَ» «.. و بر شما لازم است پیوندهای دوستی و محبت را محکم دارید و بذل و بخشش را فراموش نکنید و از پشت کردن به هم و قطع رابطه برحذر باشید». (نهج البلاغه: نامه ۴۷)
و نیز از آن حضرت است که: «احْمِلْ نَفْسَک مِنْ أَخِیک عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَی الصِّلَةِ، وَعِنْدَ صُدُودِهِ عَلَی اللَّطَفِ وَالْمُقَارَبَةِ، وَعِنْدَ جُمُودِهِ عَلَی الْبَذْلِ وَعنْدَ تبَاعُدِهِ علَی الدُّنُوِّ، وَعِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَی اللِّینِ، وَعِنْدَ جُرْمِهِ علَی الْعذْرِ، حَتَّی کأَنَّک لَهُ عَبْدٌ، وَکأَنَّهُ ذُونِعْمَةٍ عَلَیک». در برابر برادرت این مطالب را بر خود تحمل کن: به هنگام قطع رابطه از ناحیه او تو پیوند نما، و هنگام قهر و دوریش، لطف و نزدیکی. در برابر بخلش، بذل و بخشش. در زمان دوریش، نزدیکی، به هنگام سخت گیریش نرمش، به هنگام جرمش قبول عذر، آنچنانکه گویا تو بنده او هستی؛ و او صاحب نعمت تو است. (همان: نامه ۳۱)
عدل و احسان
عن عَمرِو بنِ عُثمَانَ التَّمِیمِی قَالَ خَرَجَ أَمِیرُالمُؤمِنِینَ علیه السلام علَی أَصحَابِهِ وَهُم یتَذَاکرُونَ المُرُوءَةَ فَقَالَ: «أَینَ أَنتُم مِن کتَابِ اللَّهِ» قَالُوا: «یا أَمِیرَالمُؤمِنِینَ فِی أَی مَوضِعٍ» فَقَالَ: «فی قولِهِ إِن اللّهَ یأمُرُ بِالعَدلِ وَالاِحسانِ فَالعَدلُ الاِنصَافُ وَالاِحسَانُ التَّفَضُّلُ» «عمرو بن عثمان نقل کرده که امیرالمؤمنین علیه السلام نزد اصحاب خود رفت و ایشان مشغول به صحبت در مورد جوانمردی بودند، حضرت علیه السلام پرسیدند: شما در کجا بسر میبرید مگر کتاب خدا را ندیده اید؟ اصحاب پرسیدند: یا امیرالمؤمنین در کجای کتاب خدا؟ فرمودند: در گفته خداوند؛ (إِنَّ اللّهَ یأمُرُ بِالعَدلِ وَالاِحسان) که عدل انصاف است و احسان تفضل است». (وسائل الشیعة، ج ۱۱: ۴۳۴)
همچنین آن حضرت عدل و احسان را از دلایل جوانمردی میدانند: «یسْتَدَلُّ عَلَی الْمُرُوَّةِ بِکَثْرَةِ الْحَیاءِ وَ بَذْلِ النَّدَی وَ کَفِّ الْأَذَی» «برای مروّت و آدمیت به بسیاری شرم و حیا و بذل احسان و عطا و بازداشتن آزار و ایذاء استدلال شده است. چنانکه از روایت استفاده میشود آزار دادن دیگران، به دور از جوانمردی و انسانیت میباشد». (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۴)
همچنین از شاه ولایت است که: «اللهَ الله فی الْاَیتَامِ، فَلاَ تُغِبُّواأَفْوَاهَهُمْ، وَلاَ یضِیعُوا بِحَضْرَتِکمْ» «خدا را! خدا را! در مورد یتیمان، نکند آنها گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند، نکند آنها در حضور شما در اثر عدم رسیدگی از بین بروند!» (نهج البلاغه: نامه ۴۷) «.. وَعَلَیکمْ بالتَّوَاصُلِ وَ التبَاذُلِ...» «.. و بر شما لازم است پیوندهای دوستی و محبت را محکم دارید و بذل و بخشش را فراموش نکنید...». (همان: نامه ۴۷)
جوانمردی زیباترین زینت انسان
مروّت از آنجا که انسان را از صفات نکوهیده و زشت بازمی دارد و او را به سوی محاسن سوق میدهد، از منظر امام شیعیان زیباترین زینت انسانها معرفی شده است: «مَا تَزَیَّنَ الانسانُ بزِینَةٍ أجمَلَ منَ الفتوَّةِ» انسان به زینتی که زیباتر از جوانمردی باشد آرایش نیافته است. (غرر الحکم، ج ۶، ۹۶) أَلْمُرُوةُ اِجتِنابُ الرَّجلِ ما یَشینُهُ وَ اکْتِسابُهُ ما یَزینُهُ: مروّت عبارت است از پرهیز از آنچه آدمی را زشت میکند و به دست آوردن آنچه آدمی را زینت میدهد. (غررالحکم، ج ۲: ۵۶)
در جایی دیگر امتیاز انسان بر دیگران را در عقل او میداند و آراستگی و زیبایی انسان را در جوانمردی او: «مَیْزَةُ الرَّجُلِ عَقْلُهُ، وَ جَمالُهُ مروّتهُ» «امتیاز آدمی به عقل اوست و زیبایی او به مروّتش». (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۱) «حسبُ المرءِ مِن کمَالِ المُرُوَّةِ ترکهُ ما لایحمُلُ بِهِ و... وَ مِن عَقلِهِ إِنصَافُهُ من نَفسِهِ...» «گوهر مرد از کمال جوانمردیش آن است که آنچه وی را نیکو نمیگرداند ترک کند و... از عقل و خردمندیش آن است که از خویشتن انصاف به خرج دهد...» (بحارالانوار، ج ۷۵: ۸۰)
دوری از ریا و تزویر
«گروهی با اعمال آخرت، دنیا را میطلبند و با اعمال دنیا در پی کسب مقامهای معنوی آخرت نیستند، خود را کوچک و متواضع جلوه میدهند. گامها را ریاکارانه و کوتاه برمی دارند، دامن خود را جمع کرده، خود را همانند مؤمنان واقعی میآرایند و پوشش الهی را وسیله نفاق و دورویی و دنیاطلبی خود قرار میدهند؛ و برخی دیگر با پستی و ذلّت و فقدان امکانات، از به دست آوردن قدرت محروم مانده اند، که خود را به زیور قناعت آراسته و لباس زاهدان را پوشیده اند. اینان هرگز در هیچ زمانی از شب و روز، از زاهدان راستین نبوده اند.» (نهج البلاغه: خطبه ۳۲) همچنآن که در دین مبین اسلام دوری از ریا و تزویر را نکوهش شده در مسلک جوانمردی نیز بدان اشاره شده است که: «جماعُ أَلْمرُوَّةِ، أَن لا تعْمَلَ فِیالسِّرِ ما تَسْتَحیْی مِنْهُ فِی الْعَلانِیَةَ». «نهایت مروّت، آن است که در پنهان کاری نکنی که آشکارا از انجام آن پروا داری.» «میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۴»
شاه ولایت علی (ع) لازمه فتوّت و جوانمردی را توان انسانها میداند و مروّت را باری سنگین میداند: «ما حَمَلَ الرَّجُلُ حمْلاً أَثْقَلَ مِنَ أَلْمُرُوَّةِ» «آدمی، باری به سنگینی مروّت بر دوش نکشیده است». (غررالحکم، ج ۶: ۱۲۰)
آن امام همام در لازمه ارزش مروت را داشتن یقین برمی شمارد: «بَخَسَ مروّتهُ، مَنْ قَلَّ یَقینُهُ»: کسی که یقینش کم باشد، مروّت او بی ارزش است. «میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۷»
عقل ودیعهای است الهی که ره آورد آن نشان دادن راه رستگاری انسان است. شاه مردان میفرمایند: «عاقل با چشم دل سرانجام کار را مینگرد» (نهج البلاغه: خطبه ۱۵۴) از سخنان آن حضرت است که: «مُرُوَّةُ الرَّجُلِ علی قدْر عَقْلِهِ. مروّت هر کس، به قدر عقل و اندیشه اوست». (غررالحکم، ج ۶: ۱۲۸)
اصلاح ذات البین
حضرت علی (ع) اصلاح بین مردم را از دیگر صفات جوانمردی میداند و آن را از زبان پیامبر برتر از نماز و روزه معرفی مینماید. «أُوصِیکمَا، وَجَمِیعَ وَلَدِی وَأَهلِی وَمنْ بَلَغَهُ کتَابِی، بِتَقْوَی الله، وَنظْمِ أَمْرِکمْ، وَصَلاَحِ ذَاتِ بَینِکمْ، فَإِنِّی سَمِعْتُ جَدَّکمَا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ یقُولُ: صَلاَحُ ذَاتِ الْبَینِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلاَةِالصِّیامِ» «من شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانی را که این وصیت نامه ام به آنها میرسد به تقوا و ترس از خداوند، نظم امور خود، و اصلاح ذات البین، سفارش میکنم! زیرا که من از جد شما-صلی الله علیه و اله-شنیدم میفرمود: اصلاح بین مردم از نماز و روزه برتر است». (نهج البلاغه: نامه ۴۷) چنانچه به این توصیه پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در جامعه عمل شود آن وقت شاهد رفع بسیاری از مشکلات بین مردم خواهیم بود؛ مشکلاتی که زیبنده یک جامعه ایرانی - اسلامی نیست.
وفای به عهد
پیمان شکنی همواره از صفات نکوهیده در جوانمردی بوده است، چنانکه شاه ولایت نیز میفرمایند: «اَلْمُرُوَّةُ اِنْجازُ الْوَعْدِ» «مروّت، عمل کردن به وعده است». (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۲) «لَم یتّصِفْ بالمُروءَةِ من لَم یرع ذِمّةَ أولیائهِ، و ینصِفْ أعداءهُ» «از صفت مردانگی به دور است کسی که پیمان با دوستان خود را رعایت نکند و با دشمنانش انصاف نداشته باشد». (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۷)
دادگری و عفو و بخشش
از مهمترین شاخصههای فتوّت، عدالت و دادگری، گذشتن از لغزشهای یاران، عفو و بخشش است. امیر المومنین (ع) را پرسیدند که از جود و عدل کدام فاضل تر؟ فرمود که: «الْعَدْلُ یضَعُ الْاُمورَ مَوَاضِعَهَا، والْجُودُ یُخْرِجُهَا عَنْ جِهَتِهَا، وَالْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَالْجُودُ عَارضٌ خَاصٌّ، فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَأَفْضَلُهُمَا: عدالت هر چیز را در جای خود قرار میدهد، ولی سخاوت آن را از مسیرش فراتر میبرد، عدالت، قانونی همگانی است، ولی سخاوت جنبه خصوصی دارد بنابراین عدالت شریفتر و برتر است.» (نهج البلاغه: حکمت ۴۳۷) در جایی دیگر دادگری در حکومت و گذشت در زمان قدرت را عین مردانگی دانسته اند: «المُروءَةُ العَدلُ فی الإمرَةِ، و العَفوُ مَع القُدرَةِ، و المُواساةُ فی العشرة: مردانگی، دادگری در حکومت است و گذشت در عین داشتن توانایی بر انتقام و داشتن حسّ همدردی در زندگی» (غررالحکم، ج ۲: ۲۱۱).
المبادرة الی العفو من اخلاق الکرام، المبادرة الی الانتقام من اخلاق اللئام: سرعت در عفو از اخلاق مردان بزرگ و شتاب در انتقام گرفتن از اخلاق فرومایگان است. (میزان الحکمة، ج ۸: ۳۶۷)؛ لیس من شیم الکرام تعجیل الانتقام: سرعت در انتقام گرفتن از اخلاق انسانهای بزرگوار نیست. (غررالحکم، ج ۵: ۸۱)؛ «الکریم من جازی الاسائة بالاحسان: جوانمرد کسی است که بدی را با نیکی پاسخ دهد.» (میزان الحکمة ج ۸: ۳۶۵) «الفُتوّةُ نائلٌ مَبذولٌ، و أذی مَکفوفٌ: جوانمردی [به]بخشندگی و نیازردن مردم است. (غررالحکم، ج ۲: ۱۵۶) «نِظامُ الفُتوّةِ احتِمالُ عَثَراتِ الإخوانِ، و حُسنُ تَعَهُّدِ الجِیرانِ: نظام مردانگی، تحمل لغزشهای برادران و رسیدگی شایسته به همسایگان است.» (غررالحکم، ج ۶: ۱۸۵).
در زبدة الطریق الی الله میخوانیم: «سر جوانمردان امیرالمؤمنین علی -کرم الله وجهه- بود. روزی عبدالرحمن ملجم را گفت: «اناک قاتلی»، گفت: «یا امیرالمؤمنین، مرا بکش تا از این فعل در وجود نیاید.» گفت: «طریق ما آن است که بعد از گناه عفو کنیم، نه پیش از گناه عقوبت»؛ و فرمود که: «جوانمرد کسیست که در وی شش خصلت باشد: تواضع در دولت، وصبر در محنت، و سخاوت بی منت، و عفو در قدرت، و نصیحت در خلوت، و وفا به عهد.» (رسایل جوانمردان، ۱۳۷۰: ۲۲۱)
رعایت شرم و حیا
«ثلاثٌ فیهِنَّ المُروءَةُ: غَضُّ الطَّرْفِ، و غَضُّ الصَّوتِ، و مَشی القَصدِ» «مردانگی در سه چیز است: پائین انداختن نگاه، پایین آوردن صدا و راه رفتن با اعتدال» (غررالحکم، ج ۳: ۳۳۵)؛ «غایة المروة ان یستحیی الانسان من نفسه» «نهایت مردانگی آن است که انسان از خودش شرم کند». (شرح ابن ابی الحدید، ج ۲۰: ۳۳۸) «یسْتَدَلُّ عَلَی الْمُرُوَّةِ بِکَثْرَةِ الْحیاءِ وَ بذْلِ النَّدَی وَ کَفِّ الْأَذَی» «برای مروّت و آدمیت به بسیاری شرم و حیا و بذل احسان و عطا و بازداشتن آزار و ایذاء استدلال شده است». (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۴)
دینداری
حضرت علی لازمه مروّت را دینداری میداند و میفرماید: «مَن لادینَ له لامروّه له، من لامروّه له لاهمّة له» «کسی که دین ندارد مروّت ندارد، کسی که مروّت ندارد همت ندارد» (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۷) «وَالله الله فی الْقُرْآنِ، لاَ یسْبِقْکمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیرُکمْ. وَاللهَ اللهَ فِی الصَّلاَةِ، فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِکمْ. وَاللهَ الله فی بَیتِ رَبِّکمْ، لاَ تُخْلُوهُ مَا بَقِیتُمْ، فَإِنَّهُ إِنْ تُرِک لَمْ تُنَاظَرُوا وَاللهَ اللهَ فی الْجهَادِ بأَمْوَالِکمْ وَأَنْفُسِکمْ وَأَلْسِنَتِکمْ فِی سَبِیلِ اللهِ». «خدا را خدا را! در توجه به قرآن، نکند دیگران در عمل به آن از شما پیشی گیرند. خدا را خدا را! در مورد نماز چرا که ستون دین شما است. خدا را خدا را! در مورد خانه پروردگارتان، تا آن هنگام که هستید آنرا خالی نگذارید که اگر خالی گذارده شود مهلت داده نمیشوید (و بلای الهی شما را فروخواهد گرفت)». (نهج البلاغه: نامه ۴۷)
مراقبت از نفس
حضرت علی (ع) رحمت خدا را شامل افرادی میداند که با خواستههای دل مبارزه کند، مراقب خویش در برابر پروردگار باشند و آرزوهای دروغین دنیایی را طرد و استقامت را مرکب نجات خود قرار دهند و از گناه بپرهیزد و تقوا را زاد و توشه روز مردن گردانند؛ و همچنین مراقبت از نفس را در زمره اساس و پایههای فتوّت قرار داده اند: «الصیانة رأس المروة» «مراقبت نفس در برابر زشتیها پایه و اساس مروّت انسانها را تشکیل میدهد.» (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۳)
یاری رساندن و دوری از ستم
یکی دیگر از صفات فتیان و جوانمردان، رحمت و راحت بودن برای خلق خدا و به خلق خدا توجه نمودن است. آن گونه که امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «أفضَلُ المُروة مواساةُ الإخوان بالأموالِ و مساواتهُم فی الاحوال» «برترین مردانگی یاری رساندن به دوستان با اموال و مساوات با آنها در تمام حالات زندگی است». (غررالحکم، ج ۲: ۴۶۵) «.. وَکونَا لِلظالِمِ خصْماً، وَلِلْمظْلُومِ عَوْناً» دشمن سرسخت ظالم، و یاور و همکار مظلوم باشید» (نهج البلاغه: نامه ۴۷) «لاتکن قویاً علی ضعیف» «برای افراد ضعیف، قوی مباش و به آنها زورگویی و ستم مکن». (غررالحکم: ج ۶: ۴۳۶)
موعظه و نصیحت
نصیحت، یعنی نیک خواهی خلق خدا و تنبیه ایشان بر طریق برّ و صلاح و ترغیب ایشان در خیرات دنیا و عقبی و تحریضشان بر امور نافع در معاش و معاد و إجزاء امور ضار. (کاشانی، ۱۳۶۹: ۲۵۸) مولای متقیان، موعظه و نضیحت را لازمه اخلاق جوانمردی میدانند: «ألنصیحَةُ من أخلاقِ الکرامِ، ألغِشُّ من أخلاقِ اللِّئامِ» «موعظه و نصیحت از اخلاق جوانمردان است، و خیانت و نیرنگ، از خوی لئیمان است» (غررالحکم، ج ۱: ۳۴۲) نیز در نهج البلاغه میفرماید: «.. وَامْحَضْ أَخَاک النَّصِیحَةَ» «نصیحت خالصانه خود را برای برادرت مهیا ساز». (نهج البلاغه: نامه ۳۱)
تلاش و کوشش
آن امام بزرگوار بلند همتی را نتیجه و ثمره صبر و بردباری میداند: «بردباری و درنگ هم آهنگند و نتیجه آنها بلند همتی است.» (نهج البلاغه: حکمت: ۴۶۰)؛ همچنین همت و مردانگی را لازم و ملزوم، میفرماید: «منْ لا مرُوَّةَ لَهُ لا هِمَّةَ لَه» «آن که مروّت ندارد، همت ندارد». (غررالحکم، ج ۵: ۱۹۱» «وَاعْلَمْ، أَنَّ أَمَامَک طَرِیقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِیدَةٍ، وَمَشَقَّةٍ شَدِیدَةٍ، وَأَنَّهُ لاَ غِنَی بک فیهِ عنْ حُسْنِ الْاِرْتِیادِ وَقَدْرِ بَلاَغِکمِنَ الزَّادِ، مَعَ خِفَّةِ الظهْرِ، فلاَ تحْمِلَنَّ علَی ظهْرِک فوْقَ طَاقَتِک، فَیکونَ ثِقْلُ ذلِک وَبَالاً عَلَیک...»: «بدان! راهی بس طولانی و پر مشقت در پیش داری و نیز بدان در این راه از کوشش صحیح، تلاش فراوان و اندازه گیری توشه و راحله به مقدار کافی بی نیاز نخواهی بود». (نهج البلاغه، نامه ۳۱)
انصاف با دشمن
دوری از حرص و دنیاپرستی
حرص و طمع همواره مورد نکوهش دین اسلام و مکتب شیعه بوده است به طوری که امام شیعیان در مورد آن فرموده: «ألْحِرْصُ یُزْرِی بِالْمُرُوَةِ» «حرص، مروّت را معیوب میکند». (میزان الحکمه، ج ۹: ۱۱۷) «همانا دنیا انسان را به خود سرگرم و از دیگر چیزها بازمی دارد. دنیاپرستان چیزی از دنیا به دست نمیآورند، جز آن که دری از حرص به رویشان گشوده و آتش عشق آنان تندتر میگردد...» (نهج البلاغه: نامه ۴۹) در جایی دیگر، طمع را آفت اندیشه میداند و میفرماید: «قربانگاه اندیشه ها، زیر برق طمع هاست». (همان: حکمت ۲۱۹)
دست خدا با جوانمردان است
جوانمردان نیز همانند سایر انسانها امکان خطا و لغزش دارند؛ اما مولای متقیان (ع) به مردم سفارش میکند که از خطای احتمالی آنها بگذرند و به کارهای نیکشان توجه داشته باشند چرا که خداوند یاور آنهاست. «أَقِیلُوا ذَوِی الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا یعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ یدَهُ بِیدِ اللَّه یرْفَعُهُ»: «از لغزشهای افراد جوانمرد، چشم پوشی کنید، که کسی از ایشان نمیلغزد مگر آن که دست خدا به دست اوست و او را بلند میکند». (نهج البلاغه: حکمت ۲۰)
نوای حیدر حیدر را با صدای محمود کریمی را همزمان با ایام شهادت علی (ع) میشنوید.
-----
منابع و مآخذ
۱- قرآن کریم.
۲- آمدی، عبدالواحد بن محمد، (۱۳۴۶)، غررالحکم و دررالکلم، شرح جمال الدین محمد خوانساری، مقدمه و تعلیق سید جلال الدین محدث، ۷ ج، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
۳- ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، (۱۴۰۴ ق)، شرح نهج البلاغه، ۲۱ ج، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
۴- افلاکی، شمس الدین، (۱۳۷۵) مناقب العارفین، تصحیح تحسین یازیجی، تهران، دنیای کتاب.
۵- حرّ عاملی، محمد حسن، (۱۴۰۹ ق) وسائل الشیعة، ۳۰ج، قم، انتشارات آل البیت.
۶- حسینی دشتی، مصطفی، (۱۳۸۵)، معارف و معاریف، تهران، مؤسسه فرهنگی آرایه.
۷- خاقانی، افضل الدین بدیل، (۱۳۷۵)، دیوان اشعار، تصحیح میرجلال الدین کزازی، ۲ ج، چ۱، تهران، نشر مرکز.
۸- دهخدا، علی اکبر، (۱۳۵۵)، لغت نامه دهخدا، تهران، انشتارات مجلس شورای ملی.
۹- رسولی محلاتی، سید هاشم، (۱۳۷۷)، خلاصه تاریخ اسلام، تلخیص محمدعلی چنارانی، تهران، نشر فرهنگ اسلامی.
۱۰- ریاض، محمد، (۱۳۸۲)، فتوّت نامه، به اهتمام عبدالکریم جربزه دار، چ ۱، تهران، انتشارات اساطیر.
۱۱- سجادی، سید ضیاءالدین، (۱۳۷۴)، مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف، چ۴، تهران، انتشارات سمت.
۱۲- سعدی، مصلح الدین، (۱۳۷۲)، گزیده قصاید، جعفر شعار، تهران، شرکت چاپ و انتشارات علمی.
۱۳ - بوستان، تصحیح غلامحسین یوسفی، (۱۳۸۱)، چ۷، تهران، خوارزمی.
۱۴- سنایی، ابوالمجد مجدود بن آدم، (۱۳۸۷)، حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه، به کوشش مدرس رضوی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
۱۵ - شریف رضی، حسین بن محمد، (۱۳۹۱)، نهج البلاغه حضرت علی (ع)، ترجمه محمد دشتی، چ ۳، تهران، انتشارات پیام عدالت.
۱۶- صراف، مرتضی، (۱۳۷۰)، رسایل جوانمردان (مشتمل بر هفت فتوّت نامه)؛ مقدمه و خلاصه فرانسوی هانری کربن، تهران، انجمن ایرانشناسی فرانسه و انتشارات معین.
۱۷- عطار نیشابوری، شیخ فریدالدین، (۱۳۶۴)، مصیبت نامه، تصحیح عبدالوهاب نورانی وصال، تهران، انشتارات زوار.
۱۸- قشیری، ابوالقاسم عبدالکریم، (۱۳۶۷)، ترجمه رساله قشیریه، با تصحیحات و استدراکات بدیع الزمان فروزانفر، تهران، انتشارات، علمی و فرهنگی.
۱۹- کاشانی، عبدالرزاق، (۱۳۶۹)، تحفة الاخوان فی خصائص الفتیان، مقدمه و تصحیح و تعلیق سید محمد دامادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
۲۰- کاشفی سبزواری، مولانا حسین واعظ، (۱۳۵۰)، فتوّت نامه سلطانی، تصحیح و مقدمه محمدجعفر محجوب، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
۲۱- گولپینارلی، عبدالباقی، (۱۳۷۹)، فتوت در کشورهای اسلامی، ترجمه توفیق سبحانی، تهران، انتشارات روزبه.
۲۲- مجلسی، علامه محمدباقر، (۱۳۷۷)، بحارالانوار، ۱۱۰ ج، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
۲۳- محمدی ری شهری، محمد، (۱۳۶۲)، میزان الحکمه، قم، مطبه مرکز النشر- مکتب الاعلام الاسلامی.
۲۴- سیاستنامه امام علی (ع)، (۱۳۷۹)، ترجمه مهدی مهریزی، قم، انتشارات دارلحدیث.
۲۵- معین، محمد، (۱۳۸۴)، فرهنگ فارسی معین، چ۲۲، انتشارات امیرکبیر.
۲۶- مولوی، جلال الدین محمد بلخی، (۱۳۷۵) مثنوی معنوی، تصحیح نیلکلسون، به کوشش مهدی آذریزدی، چ ۳، تهران، انتشارات پژوهش.
۲۷- میبدی، رشیدالدین (۱۳۷۱)، کشف الاسرار و عدة الابرار، به اهتمام علی اصغر حکمت، ۱۰ ج تهران، انتشارات امیر کبیر.
۲۸- میر عابدینی، سید ابوطالب و مهران افشاری، (۱۳۷۴)، آیین قلندری، تهران، انتشارات فرا روان.